۶/۱۰/۱۳۸۷

يك شعر آلماني

پسر بچه ها...شوخي شوخي...سنگ مي پرانند
اما...قورباغه ها...جدي جدي...مي ميرند!

۵/۳۰/۱۳۸۷

پول سالاري

عاقبت زماني فرا رسيده كه هر آنچه را كه انسان پاره ايي از وجود خود مي پنداشت به موضوع قابل مبادله ، خريد و فروش و بيگانه از انسان تبديل شد. اكنون زمانه ايي است كه در آن هر آنچه (نجابت،عشق،اعتقاد،دانش، آگاهي و ...) را كه روزگاري با يكديگر در ميان مي گذاشتيم، اما هرگز مبادله نمي كرديم، آنچه را كه با ديگري مي بخشيديم، اما هرگز نمي فروختيم، از ديگري كسب مي كرديم بي آنكه هرگز آن را خريده باشيم به وسيله ايي براي سوداگري مبدل گشته است. اين زمانه انحطاط، آزمندي عمومي يا زمانه اي است كه در آن هر آنچه معنوي و جسماني است به ارزشي قابل خريد و فروش مبدل شده كه مي توان آن را به بازار برد و ارزش واقعي آن را سنجيد!