۹/۲۲/۱۳۸۵

گفتگو با امین قضایی

کمون فضایی است برای زندگی و کار مشترک که با آگاهی از موقعیت تاریخی اش به دست می آید. کار مشترک با بازار آزاد در تضاد است و زندگی مشترک با خانواده. جامعه طبقاتی کار و فراغت را به دو حوزه کاملا مجزا اتمیزه می کند. وظیفه کمون تنها برقراری کار اشتراکی نیست بلکه انسان جدید خود را در فراغت می سازد.بنابراین نه تنها این کار در بطن نظام سرمایه داری ممکن نیست بلکه اصلا در جامعه طبقاتی در تمامی اشکال آن میسر نیست. باید توجه داشت که انقلاب در شیوه تولید و تحول ملازم با ایجاد کمون در عین اینکه نابودی حاکمیت سرمایه است نابودی هزاران سال تاریخ جامعه طبقاتی نیز می باشد. بنابراین نابودی ٍ ضرورت خانواده تنها رادیکال سازی نظریات مارکسیست ها نیست بلکه گامی ضروری برای نابودی جامعه طبقاتی است.


اگر کمون به عنوان یک هدف انتخاب شود بر اساس تعریف شما باید به سمت ایجاد فضایی برای زندگی و کار مشترک حرکت بشود. آگاهی از موقعیت تاریخی ، به عنوان مقتضیات زمان و مکان در نظر گرفته می شود. می توان این جملات را به زبان ریاضی این گونه بیان کرد :
کمون ایده آلی است که با ایجاد کردن فضایی برای کار و زندگی مشترک می توان به سمت آن میل کرد و هرچه بیشتر به آن نزدیک شویم از فضای طبقاتی فاصله خواهیم گرفت. یعنی:
حد (Limit) شیوه زندگی = کمون
اگر هرچه بیشتر فضایی برای کار و زندگی مشترک ایجاد شود.

خوب چرا این همه ملا لقطی دارم حرف می زنم؟ علتش مطرح کردن پرسشی است که ذهنم را مشغول کرده است. پرسش این است اگرچه کار مشترک با بازار آزاد در تضاد است و زندگی مشترک با خانواده اما چرا نمی شود برای رسیدن به کمون ایده آل، در دل بازار آزاد و خانواده تلاش کرد که به سمت کمون حرکت کرد. آنگونه که اطلاع دارم عده ایی که به آنها سوسیالیسم تخیلی می گفتند به این حرکت در دل نظام حاکم باور داشتند. در رد آنها انگلس کتابی دارد و مارکسیستها بعدا در روش حرکت به سوی کمون، ایده سرنگون کردن نظام حاکم و الویت حرکت سیاسی را مطرح کردند. اما به جای انقلاب سیاسی فرض کنید که عده ایی با ایجاد کلونی و کمون در دل نظام حاکم انقلابی آگاهانه در روش زندگی خود به وجود بیاورند و با وضع قوانین جمعی به سمت آرمان جامعه بی طبقه حرکت کنند. به این ترتیب با الگو کردن خود رشد کنند. مشگل این روش درچیست و آیا در حال حاضر کسانی این ایده را دارند؟