به آرامي آغاز به مردن مي كني
به آرامی آغاز به مردن ميكنی.... اگر سفر نكنی، اگر كتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نكنی....به آرامی آغاز به مردن ميكنی زماني كه خودباوري را در خودت بكشی، وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.....به آرامي آغاز به مردن ميكنی اگر بردهی عادات خود شوی، اگر هميشه از يك راه تكراری بروی ، اگر روزمرّگی را تغيير ندهی اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی، يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی..... تو به آرامی آغاز به مردن ميكنی اگر از شور و حرارت، از احساسات سركش، و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامیدارند، و ضربان قلبت را تندتر ميكنند، دوری كنی..... تو به آرامی آغاز به مردن ميكنی اگر هنگامی كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی، اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی، اگر ورای روياها نروی، اگر به خودت اجازه ندهی كه حداقل يك بار در تمام زندگيات ورای مصلحتانديشی بروی .... امروز زندگی را آغاز كن! امروز مخاطره كن! امروز كاری كن! نگذار كه به آرامی بميري!
برچسبها: شعري از پابلو نرودا به ترجمه شاملو
10 Comments:
كاملا با تو موافقم، اما اين بستگي داره به اينكه آدم خودش همراه نشه با به آرامي آغاز به مردن يعني در واقع خودش يك جورايي زندگي رو ترجيح بده.
معمولا آدم همراه ميشه. روزمرگي و كار روزانه مثل باتلاقيه كه جواني را مي خوره. زندگي امروزي يه جور تله است كه وقتي به خودت مي آي كه عصاره ات مكيده شده.
سلام
بی نظیر بود! عالی...!
بسیار خوشحالم که اینجا آمدم و این شعر زیبا را خواندم.
با هم بیا!
شاد باشی!
کامران
چقدر ایجا نظر دادن سخت است.
اصلا عادت ندارم.
مرسي و از ديدنت هم خوشحال خواهم شد.
باز هم متشكر از اينكه وقت گذاشتي و آمدي
از اينكه آمديم خوشحاليم
كامران جان ممنون از لطفت. براي من هم پيغام گذاشتن مدتي سخت شده بود. به هر حال اميدوارم كه نظراتت را درميان بگذاري.
واقعا همین طور است . بدون این که خود بدانیم به آرامی و گاهی شاید پرشتاب به مردن اغاز کنیم پابلو جان حرفی دیگه ای نذاشته بدون تمام اینها راستی راستی به مسیر مرداب نزدیک می شویم . زندگی یعنی هیجان و مخاطره و چشیدن عشق و عشق ورزیدن و دیگر هیچ
موافقم، خیلی خوب گفته بیانش هم زیباست. قبلا" گفته بودم؟
ارسال یک نظر
<< Home