۷/۱۱/۱۳۸۶

يك خواب

خواب ديدم...گنچشك كوچكي هستم...بر شاخسار توت پير... در ظهر خلوت تابستاني گرم.... مست ترنم زنجره هاي مست دشت....خواب ديدم چشمه كوچكي هستم در نسار كوه.... غرق بوسه هاي گرم كبك.... خواب ديدم همه عاشق شده ايم و جدايي يك افسانه است!ا

4 Comments:

At مهر ۱۲, ۱۳۸۶ ۵:۴۷ بعدازظهر, Anonymous ناشناس said...

مرسی که بهم سر زدی اگه دوست داشته باشی لینکت رو توی وبلاگم بگذارم

همیشه بنویس ، نوشته هات رو دوست دارم

 
At مهر ۱۴, ۱۳۸۶ ۳:۰۲ بعدازظهر, Blogger تارا said...

خيلي خوشحال ميشم كه اضافه كني و خوشحال تر ميشم اگر كه نقدم كني

 
At اسفند ۰۴, ۱۳۸۶ ۹:۳۷ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

یه سری بهم بزن به یه بازی دعوتت کردم.

 
At آبان ۱۰, ۱۳۸۸ ۱۲:۴۲ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

سرشار از احساس و رؤیا، خیلی قشنگ نوشتی!

 

ارسال یک نظر

<< Home